مصطفی قهرمانی: کنفرانس گوادلوپ و نقش صادق قطبزاده
به بهانۀ نزدیک شدن به سالروز کنفرانس گوادلوپ (۴ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹/ ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷)
برای آنانی که نه علاقمند و نه شاید قادر به تحلیل درست رخدادهای تاریخی میباشند تشکیل کنفرانس گوادلوپ پس از قریب ۴۲ سال از این واقعه تنها مفری برای کفبینی سیاسی - تاریخی و گواهی بر «نظریهتوطئه» میباشد که تنها برای انتقام گرفتن از «آریامهر» و سپردن حکومت بهدست "آخوندها" تشکیل شده بود، در حالی که تاریخ از سردرگمی و ناتوانی قدرتهای قاهر در مقابله با "قدرت نرم" انقلاب صحبت میکند.
والری ژيسكاردستن رئيسجمهور فرانسه از سران دولتهای آمريكا، انگلستان و آلمان درخواست كرده بود تا در تعطیلات سال نوی مسیحی ۱۹۷۹ در گوآدلوپ بهطور غيررسمی راجع به بحرانهای بينالمللی با يكديگر به بحث و تبادلنظر بپردازند.
در آن زمان تبعات كودتای كمونيستها در افغانستان، اوضاع آفريقای جنوبی با خشونتهای فزايندۀ نژادی آن، اشغال نظامی كامبوج توسط ارتش ويتنام و شاید بیش از همۀ آنها انقلاب اسلامی ايران مهّمترين دغدغه سياسی رهبران كشورهای غربی محسوب میشد.
ژيسكاردستن گویا خود هنوز به این باور نرسیده بود كه كار شاه به پايان رسيده است. او گزارشهای ارسالی رائول دلای سفير فرانسه در تهران را كه تأكيد میكرد راهی جز خروج شاه از كشور وجود ندارد "بدبينانه" میپنداشت و به همين دليل برای آگاهی از اوضاع ايران ميشل پونياتوسكی فرستاده ويژۀ خود را كه با شاه نيز دوست بود، در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸ (۶ دی ۱۳۵۷) به تهران اعزام نمود. آنچه که امّا بر سردرگمی ژيسكاردستن میافزود آن بود که گزارشهای پونياتوسكی نيز با جمعبندی سفير فرانسه يكسان بودند.
یک هفته پیش از نشست سران چهار دولت غربی در گوآدلوپ (۴ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹/ ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷)، کلود شایه معاون امور کنسولی وزارت امور خارجه فرانسه از طریق برتران واله و فرانسوا شرون وکلای قطبزاده در تماس با او از وی میخواهد که برای آنها روشن کند، "در صورت پیروزی آیتالله خمینی، چه نوع سیاستهایی از جانب ایشان آغاز خواهد شد؟". در پاسخ به این درخواست وزارت خارجه فرانسه صادق قطبزاده توانست خیلی سریع و ماهرانه همانند یک پروفسور دانشگاه در دو جلسه چند ساعته با کلود شایه و دو تن دیگر از مقامات بلندپایه وزارت امور خارجه فرانسه به صورت شفاهی و کتبی به نمايندگی از طرف انقلاب ایران و رهبری آن با نبوغ خود گفتمان و منشور انقلاب ایران را معرفی و تحلیل کند. به گفتۀ طرف فرانسوی این گزارش و تحلیل در تغییر جهتگیری والری ژیسکاردستن و از طریق او دیگر رهبران كشورهای غربی در اجلاس گوادلوپ توانست طوری تأثیرگذار باشد که آنها در نهایت تصميم میگيرند دست از حمايت رژيم پهلوی بردارند و در عوض حكومت برآمده از انقلاب را بهرسميت بشناسند.
سران چهار دولت غربی در گوآدلوپ، هلموت اشمیت، جیمی کارتر، والری ژیسکاردستن و جیمر کالاهان (از چپ به راست).

نمایندۀ وزارت امور خارجه فرانسه، گزارش میدهد: "این تحلیل رئیس جمهور فرانسه را به قدری تحت تأثیر قرار داده که ژیسکاردستن به کارتر توصیه خواهد کرد که با دولت احتمالی جدید تهران که ریاست معنوی آن با آیتالله خمینی خواهد بود، وارد مذاکره شود."
به گفته ابراهیم یزدی "متأسفانه ما هيچ کپیای از آن گزارش نداريم. علتش هم اين است که وقتی قطبزاده پس از پيروزی انقلاب به ايران آمد، لوازم و کتابها و اسناد موجود در منزل خودش را در پاريس- که مرکز فعاليتهايش بود- جمع نکرد و به ايران نياورد. بعد هم او را گرفتند و اعدامش کردند! آپارتمانش در اختيار وکيلی بود که در فرانسه با او کار میکرد و ما نتوانستيم به آن مدارک دست پيدا کنيم و از سرنوشت آنها بیاطلاعیم."
همانطور که تحولات پس از آن نشان داد انقلاب ایران بهواسطۀ قدرت نرم آن شناخته و پیروز گردید. انتخاب پاریس جهت اقامت آیتالله خمینی و سهم و جایگاه بلامنازع آن در جهانی شدن صدا و پیام مبارزات مردم ایران و در نهایت پیروزی انقلاب، از طرف مبتکران و پیشنهاد دهندگان آن بسیار ماهرانه طراحی شده بود و میبایستی حتماً آگاهانه و مبتنی بر شناخت قبلی آنان از امکانات بالفعل و بالقوۀ اقامتی، ارتباطی- رسانهای و سیاسی-حقوقی این شهر انجام گرفته شده باشد.
اگر محیطشناسی و دیپلماسی قدرتمند تیم مشاورین و هادیان انقلاب در پیرامون آیتالله خمینی در خارج از کشور نمیبود، شاید انقلاب ایران با چنین سرعت و هزینۀ کم پیروز نمیشد. حضور افرادی مانند ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده و ابوالحسن بنیصدر که با زبان جهانی و روابط بینالملل آشنا بودند، در کنار رهبری انقلاب در پیشرفت این مذاکرات خارج از کشور یقیناً بسیار مؤثر بود.
برگرفته از کتاب:
به یاد یار "صادق" انقلاب ایران
مروری بر زندگینامه سیاسی صادق قطبزاده
نوشته مصطفی قهرمانی (سپتامبر ۲۰۲۰)