تبدیل اجاره نشینی به زاغه نشینی خشتی و گلی و کپری/ افزایش ٢ سالۀ ٣ الی ۴ برابری متوسط اجاره بها در کلانشهرها

زاغه نشینی یعنی زندگی در سکونت گاه های غیرمتعارف، زاغه نشینی البته صرفاً مربوط به حاشیۀ شهرها نیست و در دل کلان شهرها نیز محله های متعددی وجود دارند که خانوارهای زیادی در آن به زاغه نشینی می پردازند. فقر، عامل اصلی رشد آمار زاغه نشینی است و طبیعتاً وقتی قیمت اجاره، سال به سال بالاتر می رود و تعداد افراد زیر خط فقر مطلق نیز، روز به روز افزایش می یابد، بزودی شاهد پناه بردن بخش زیادی از اجاره نشینان به زاغه نشینی و فوران آسیب های اجتماعی ناشی از زاغه نشینی در سطح کشور خواهیم بود.
زاغه نشینی اجباری، ثمره رشد شدید قیمت اجاره:
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، پایش داده هایی که تا پاییز ۱۳۹۹، در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان تجمیع شده است، نشان می دهد که به طور میانگین ۳۱.۴ درصد از ایرانیان در پاییز ۱۳۹۹، زیر خط فقر مطلق بوده اند. این به معنای آن است که ۲۶ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سال گذشته در کشورمان فقیر مطلق بوده اند و با توجه به تورم سرکشِ یک سال اخیر و رسیدن تورم نقطه به نقطه در مرداد ۱۴۰۰، به ۴۵.۲ درصد، می توان گفت که اکنون قطعاً، تعداد فقرای مطلق کشورمان از پاییز ۱۳۹۹، بسیار بیشتر شده است.
آمارهای رسمی وزارت راه و شهرسازی نیز از این حکایت دارد که ۳۷ درصد جمعیت کشور اجاره نشین هستند. از سوی دیگر، مطابق آمارهای مرکز آمار ایران، متوسط نرخ اجاره بها در تابستان ۹۹، نسبت به تابستان ۹۸، رشدی ۴۱.۲ درصدی را تجربه کرده و اکنون که در فصل نقل و انتقال اجاره نشین ها هستیم، مصطفی قلی خسروی، رئیس اتحادیه مشاورین املاک در گفتگو با رکنا، پیش بینی کرده است که در تابستان ۱۴۰۰، متوسط قیمت اجاره در کشور نسبت به تابستان ۹۹، افزایشی ۵۵ تا ۶۰ درصدی، خواهد داشت.
البته در حالی این آمارها از افزایش حدوداً ٢ برابری متوسط قیمت اجاره در کشور در ٢ سال گذشته حکایت دارد که برخی گزارش های میدانی، حاکی از ٣ تا ۴ برابر شدن نرخ اجاره بها در برخی کلان شهرها، از جمله تهران است. در چنین شرایطی نیز، قطعاً قشر متوسط شهری که درآمد آنها به اندازۀ رشد شدید قیمت اجاره بالا نرفته است، ناچارند که برای تأمین سرپناه به مناطق فقیرنشین شهرها کوچ کنند و قشر ضعیف جامعه نیز در معرض زاغه نشینی اجباری، قرار دارند.
بخش زیادی از محله های زاغه نشینی در دل پایتخت قرار دارند:
بر اساس این مسأله، بسیاری از کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند که محصول رشد شدید قیمت اجاره در سطح کشور و بویژه در کلانشهرها، چیزی جز افزایش تعداد زاغه نشینان شهرهای بزرگ نیست و در این وضعیت باید انتظار بیشتر شدن مناطقی را داشت که در آن افراد ناچار به اسکان در سکونت گاه های نامتعارف، از جمله خانه های خشت و گلی و کپرها هستند.
این در حالی است که همین حالا مناطق زیادی در اطراف تهران یا سایر کلانشهرها وجود دارند که خانوارها در آن به زاغه نشینی می پردازند، مناطقی که البته بخش زیادی از ساکنان آن را اتباع خارجی تشکیل می دهند. البته آن طور که یک کارشناس حوزۀ آسیب های اجتماعی می گوید، بخش زیادی از محله های زاغه نشینی پایتخت، چندان از خود تهران فاصله ندارند و حتی بعضی از آنها در دل پایتخت قرار گرفته اند.
سپیده علیزاده با اشاره به همین مسأله، به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: بخش زیادی از محله هایی که در آن مردم به زاغه نشینی می پردازند، در خود تهران قرار گرفته است؛ مثلاً در مناطق ۱۸، ۱۹ و ۲۰ که قسمتی از خود تهران هستند، زاغه نشینان زیادی وجود دارند، یا حتی اطراف راه آهن، کوره های آجرپزی یا بلوار آزادگان، می توان این محله های زاغه نشینی را مشاهده کرد.
این کارشناس حوزۀ آسیب های اجتماعی، ادامه داد: وضعیت زندگی در این محله ها که فاصله چندانی با تهران ندارند، به گونه ای است که وقتی وارد آنها می شویم، گمان می کنیم که به محلات فقیرنشین هند یا پاکستان سر زده ایم. بدترین وضعیت زندگی در این محله ها نیز که بعضاً در دل تهران قرار دارن،د مربوط به زنان و کودکان است.
بخش قابل توجهی از زاغه نشین ها، ایرانی هستد:
علیزاده با تأکید بر اینکه بخش زیادی از زاغه نشینان را اتباع خارجی تشکیل می دهند، عنوان کرد: نمی توان منکر این شد که اکنون مهاجران پاکستانی یا افغانستانی زیادی در شرایط زاغه نشینی زندگی می کنند، اما بخش قابل توجهی از زاغه نشین های تهران را هم ایرانی هایی تشکیل می دهند که انتخاب دیگری برای زندگی ندارند.
وی در این زمینه یک دامداری بزرگ در خیابان زندیه تهران را مثال زد و گفت: تمام کارکنان این دامداری، ایرانیانی هستند که حقوق زیر ۲ میلیون تومان دریافت می کنند. مسئولان این دامداری هم برای کارکنان خود، آلونک های بسیار نامناسبی را فراهم کرده اند و این افراد به همراه خانواده هایشان به نوعی مشغول زاغه نشینی هستند.
فرزند آوری بیش از حد، آسیب اصلی زاغه نشینی:
این فعال مدنی با تأکید بر اینکه فرزند آوری بیش از حد، مهمترین آسیب زندگی در شرایط زاغه نشینی است، عنوان کرد: بسیاری از خانواده هایی که مشغول زاغه نشینی هستند، با وجود شرایط دشوار اجتماعی و اقتصادی که در آن قرار گرفته اند، فرزندان بسیاری دارند و زنان برخی از این خانواده ها، حتی با وجود اینکه مردان آنها از پس هزینه های همین فرزندان خود هم برنمی آیند، باردار هستند و قرار است فرزند دیگری را به این زندگی فقیرانه، اضافه کنند.
علیزاده معتقد است، مهمترین عامل فرزندآوری بیش از حد در میان خانواده های زاغه نشین، فقر فرهنگی و آموزشی است که این خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند. فقری که باعث می شود، این خانواده ها، کمتر بتوانند خودشان را به مراکز حمایتی معرفی کنند و در این شرایط نیاز است که سازمان های مردم نهاد و نهادهای حمایتی، خدمات اجتماعی و اقتصادی را به صورت مستقیم به زاغه نشین ها، ارائه دهند.
وی در همین راستا، مثال زد: قطعاً نمی توان از زنان زاغه نشین خواست که به خانه های بهداشت مراجعه کنند و از خدمات پیشگیری از بارداری استفاده کنند، بلکه نهادهای حمایتی باید کارشناسان خود را به محله های زاغه نشینی اعزام کنند و از آنها بخواهند که خدمات پیشگیری از بارداری را به زنان ساکن این مناطق، ارائه دهند.
ترک تحصیل و کار اجباری کودکان زاغه نشین:
علیزاده دربارۀ آسیب های اجتماعی تحمیل شده به کودکان زاغه نشین، توضیح داد: قطعاً بخش زیادی از کودکان خانواده های زاغه نشین، از تحصیل بازمی مانند و بسیاری از آنها به جرگۀ کودکان کار می پیوندند. همچنین آسیب های فرهنگی زیادی به این کودکان وارد می شود، مثلاً من دختر بچۀ ۶ سالۀ زاغه نشینی را دیدم که بزرگترین سرگرمی اش این بود که هر روز خودش را به صورت غلیظ، آرایش کند.
وی افزود: جالب این که زنان خانوادۀ این دختر بچه نیز به شدت از این مسأله استقبال می کردند، زیرا اساساً کودک همسری در میان بسیاری از زاغه نشین ها، امری پذیرفته شده است. در مجموع هم باید توجه داشت که منتقل شدن آسیب های اجتماعی از یک نسل به نسل دیگر، قطعاً می تواند منجر به تداوم هرچه بیشتر چرخۀ آسیب های اجتماعی در میان زاغه نشین ها شود.
مدیران از مشکلات زاغه نشینی خبر دارند، اما برای رفع آن دغدغه ندارند:
این کارشناس حوزه آسیب های اجتماعی با تأکید بر اینکه مدیران شهری قطعاً از فضاهای پرآسیب شهر تهران اطلاع دارند، گفت: متأسفانه بخش زیادی از مدیران شهری و متولیان حوزۀ آسیب های اجتماعی، هیچ دغدغه ای نسبت به مشکلات زاغه نشین ها ندارند. این در حالی است که ما در در کشوری زندگی می کنیم که منابع مالی آن برای از بین بردن فقر مطلق و آسیب های اجتماعی ناشی از آن، کفایت می کند، اما به نظر می رسد که مسئولان دغدغه ای برای رفع این آسیب ها ندارند.
وی در همین راستا تأکید کرد: بارها پیش آمده است که ما یک سوژۀ مربوط به آسیب های اجتماعی، مثلاً یک کودک کار یا کودکی را که در وضعیت اسفناکی زندگی می کند، به مسئولان معرفی کرده ایم، ولی بخش زیادی از این افراد، حتی به خودشان زحمت نمی دهند که پیام هایی را که از طرف فعالان اجتماعی دریافت می کنند، ببینند تا مجبور شوند به ما پاسخی بدهند، یا برای کمک کردن به آن کودک، تصمیمی بگیرند.
مسئولان، فعالان مدنی را متهم به سیاه نمایی می کنند:
حتی به گفتۀ این فعال مدنی، وقتی که یک سوژۀ مربوط به آسیب های اجتماعی، در فضای رسانه ای مطرح می شود و افکار عمومی به شدت تقاضای رفع آن را از مسئولان دارند، عمدتاً مسئولان به جای تشکر از فعالان مدنی معرفی کنندۀ آسیب ها، آنها را به سیاه نمایی و جوسازی، متهم می کنند.
وی در پایان تصریح کرد: هر جایی که یک کورۀ آجرپزی یا یک محلۀ زاغه نشینی وجود دارد، قطعاً آسیب هایی نظیر اعتیاد و کار کودک نیز در آن پیدا می شود. هر جایی هم که یک مرکز بازیافت زباله، دایر شده است، قطعاً یک کودک زباله گرد در آن کار می کند. این ها نکاتی بدیهی است که شاید عامۀ مردم ندادند، ولی قطعً مسئولان از آن باخبرند.