از زلزلۀ ١٩ سال پیش بم تا زلزلۀ اخیر خوی/ مرض واگیری دولتی گزارش‌ دهی بی‌ پایه و اساس باعث سردرگمی

zelzeleh khoyآفتاب یزد- رضا بردستانی: همین ۵ دی ماه گذشته که نوزدهمین سال زلزلۀ بم را مرور می‌ کردیم و تکه تکه، خاطرات این ۱۹ سال را کنار هم قرار می‌ دادیم، به نکات قابل تأملی رسیدیم؛ از بی‌ تجربه بودن در امدادرسانی با آن که در یکی از حادثه خیزترین مناطق جهان سکنی گزیده‌ ایم، تا گزارش‌ هایی که سعی می‌ کند وخامت اوضاع را آن طور که هست به اطلاع مسئولان رده بالای مملکتی ارائه ندهد، از حضور همه جانبۀ مردم در مواقع بحرانی تا مهربانی‌ هایی که می‌ توانیم در جهان بدان فخر بفروشیم. اما زلزلۀ خوی و رخدادهای در حاشیه، تلنگری بود تا برای رابطه‌ های ایجاد شده بین مردم و مسئولان چاره‌ ای اساسی اندیشیده شود!
 
از زلزلۀ بم تا زلزلۀ خوی: ۲۰ سال گذشته یا ۲۰۰ سال؟!
 
۱۴ سال بعد از زلزلۀ بم راهی استان کرمان شدم، در کوچه پس کوچه‌ های حوالی ارگ وقتی به دنبال رد و نشانی از آن روزها می‌ گشتم، پیرزنی که معلوم بود هنوز از آن روزها غمگین و متأثر است به من گفت: «باور کن اگر هنگامی که زلزلۀ ۵ دی ۸۲ بم رخ داد، شبکه‌ های اجتماعی مثل این روزها حضوری فعال داشتند، کشته‌ های کمتری می‌ دادیم». این مطلب را همان روزها در خلال گزارشی از مناطق زلزلۀ بم در آفتاب یزد، منتشر کردیم.
 
بعد از زلزلۀ بم، زلزله‌ ای که همۀ فکر و ذهن ما را به خود مشغول داشت، زلزلۀ کرمانشاه بود، با آن صف‌ های چندین کیلومتری که مردم برای کمک‌ رسانی تشکیل داده بودند و حالا زلزلۀ خوی در سرمای استخوان سوز که گویی بین دو زلزلۀ بم و خوی، نه ۲۰ سال که ۲۰۰ سال زما، سپری شده است!
 
این موضوع به آن جایی بازمی‌ گردد که می‌ بینیم رسیدگی‌ ها نابهنگام‌ تر شده است و این در حالی است که عکس این موضوع را باید انتظار می‌ داشتیم و این یعنی طی این ۲۰ سال در حوزۀ اجتماعی، دچار شکاف بیشتری شده‌ ایم و خودِ این مسئله کافی است تا اندکی لگام رفتارهای عصبانی گونۀ خود را بکشیم و اندکی بیندیشیم که چرا نباید بین برخی و بعضی مسائل، فرق قائل شویم. موضوع را به همین اندازه بیشتر باز نمی‌ کنیم و این هشدار را خیلی نرم و آرام به گوش مسئولان ذیربط و با ربط و بی‌ ربط می‌ رسانیم که برای این شکاف اگر چاره‌ ای نیندیشند، لابد باید منتظر یک حوادث تلخ‌ تری باشیم.
 
آقای مخبر! گل و بلبل نشان دادن وضعیت آشفته، همیشه بد است!
 
رسانه‌ ها خبر از حضور سر زدۀ «محمد مخبر» به مناطق زلزله زدۀ «خوی» دادند، اما عصبانیتِ معاون اول دولت سیزدهم حکایت از آن دارد که این حضور چندان هم سرزده نبوده و در پی گزارش‌ های ضد و نقیض، مخبر راهی خوی شده است. جمله‌ ای از مخبر نقل شده است (گزارش می‌ دهید همه چیز خوب است، ما هم فکر می‌ کنیم همینطور است!) مبنی بر این که مسئولان مناطق زلزله زده، گزارش‌ های عاری از حقیقت ارائه داده‌ اند، تا جایی‌ که باعث عصبانیت معاون اول رئیسی شده است. در این رابطه، چیزهایی به ذهن‌ مان رسید که بد ندیدیم مطرح کنیم.
 
رسانه به عنوان یکی از اصلی‌ ترین ارکان حکمرانی، همواره هشدار داده است که گزارش‌ های عاری از حقیقت و آماربازی و آمارسازی ها، خود مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت و توسعه است، شمه‌ ای از آن را محمد مخبر در سفر به خوی از نزدیک دیده و لابد از این جهت عصبانی شده که همین گزارش‌ های بی‌ پایه و اساس، دولت را دچار سردرگمی کرده است. موضوعی که اگر به دقت بدان بنگریم، خواهیم دید، نه یک عارضۀ منحصر به خوی که به یک عادت و اپیدمی عمومی بین مسئولان مناطق مختلف کشور بدل شده است!
 
از داستان ذرت خوراکی که داستان آن را خیلی‌ ها می‌ دانند، تا عدم ارائۀ درست و دقیق معضلات و کمبودها که در نهایت خسارت‌ های آن را باید دولت‌ ها بدهند و درد و رنج آن برای مردم است. اصلاً حالا که مخبر، علنی انتقاد کرده است، بگذارید ما نیز علنی بگوییم: «آقای مخبر! گل و بلبل نشان دادن وضعیت آشفته، همیشه بد است!»
 
در سفر اخیر رئیسی به یزد، اصل انتقاد در همین رابطه بود که دو روز رئیس دولت در یزد بود، اما نمایندگان دولت اساساً اجازه ندادند تا دردها و کمبودها و سوء مدیریت‌ ها به گوش رئیس جمهوری برسد که آمده بود و آماده بود تا بی‌ واسطه همین گفتنی‌ های ناگفته را بشنود.
 
امیدواریم خیلی زود وضعیت مناطق زلزله زدۀ خوی که به خودی خود و حتی بدون زلزله نیز چندان مطلوب نبود، به سامان شود، اما دولت و شخص آقای مخبر برای این دست گزارش‌ های بزک شده و عاری از حقیقت که بسته بسته از استان‌ ها راهی پایتخت می‌ شوند، فکری بنمایند!
 
خلاصه و مفید این که سفرهای استانی آقای رئیسی را باید به دو بخش تقسیم کرد:
 
- بخش اول، سفر برای شنیدن گزارش‌ های گل و بلبل و بزک شده که نمایندگان دولت تحویل می‌ دهند!
 
- بخش دوم، برای شنیدن واقعیت‌ ها از زبان مردم و بدون حضور و دخالت مسئولانی که فکر می‌ کنند با پنهان کردن درد و رنج و کمبودها، دارند به دولت خوش خدمتی می‌ کنند!