خطر سقوط زیر ساخت ها بیشتر می شود
روزنامه «جهانصنعت» در ۲۹ دیماه ۱۳۹۸ تیتر نخست خود را به «خطر فروپاشی زیرساختها» اختصاص داد و از زبان حمید آذرمند اقتصاددان ایرانی نوشته بود : «آمارها نشان میدهد سرمایهگذاری ثابت در اقتصاد ایران در یک دهه گذشته به طور پیوسته روندی نزولی داشته است… نسبت تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به تولید ناخالص داخلی از متوسط ۳۰ درصد در یک دوره بلندمدت به ۱۹ درصد رسیده است…» در نوشته یادشده آمده بود: «در سالهای پس از انقلاب اسلامی هزینه عمرانی از کل هزینه دولت از ۵/۳۱ درصد در سال ۱۳۵۷ به ۱۵درصد سقوط کرده است.»
واقعیت تلخ این است که روند کاهنده سرمایهگذاری برای نگهداری از زیرساختهای تاسیسشده تاریخی سخت شده و سرمایهگذاری برای افزایش زیرساختها نیز کاهنده و حتی در برخی سالها کمتر از استهلاک رخداده بوده است. به این ترتیب هماکنون و با رسیدن فصل تابستان منازعه بخش تولید با وزارت نیرو درباره تامین برق مورد نیاز صنعت آغاز شده و صحبت از ناترازی ۱۸ هزار مگاواتی در تامین برق است. از سوی دیگر نیروگاههای ایران به دلایل گوناگون توانایی افزودن بر ظرفیتهای خود را ندارند. اطلاعات در دسترس نشان نمیدهند در سالهای از ۱۳۹۹ تا امسال سرمایهگذاری برای زیرساختهای تولید انواع انرژی، آب، جاده، راهآهن و… افزایش داشته باشند. فقدان سرمایهگذاری کافی در زیرساختهای کشور با شتاب بیشتر از اندازه عادی در سالهای آتی اگر رخ ندهد باید اندوهگین فروپاشی تولید از یکسو و اخلال جدی در زندگی ایرانیان باشیم.
نکته ترسناک داستان اما این است که مقوله به این مهمی که میتواند ایران را از مدار توسعه بیش از پیش دور کند نزد ادارهکنندگان کشور فاقد اهمیت است و کاری برای عبور از این موقعیت دشوار انجام نمیشود. مدیران سیاسی ایران نیک میدانند این میزان درآمد سرانه و نرخ رشد منفی سرمایهگذاری بیش از هر چیز به دلیل اعمال رژیم تحریمها علیه ایران است و تا روزی که این تحریمها پابرجاست مازاد پسانداز در ایران شکل نمیگیرد و سرمایه خارجی هم وارد نخواهد شد. دو سال است که دولت و دیگر نهادها وعده میدهند با امکانات داخل از پیامدهای فاجعهبار تحریم بر توسعه زیرساختها استفاده خواهیم کرد و میدانیم که نشده و دولت حتی برای تامین هزینههای جاری نیز با کسری روبهرو است. انحصار و انزوا در تامین سرمایه و توزیع سرمایه مورد نیاز برای جلوگیری از سقوط زیرساختها را باید اصلاح کرد و این ممکن نیست جز اینکه نظام سیاسی در مناسبات با جهان به تعادل برسد. هیچ کشوری در شرایط ایران با بخش پیشرو جهان قهر نمیکند و اگر چنین کند که ایران کرده است باید تاوان آن را با انهدام زیرساختها بدهد.