داریوش لعل ریاحی » دانشگاه زنده است
ای پرده دار ِ خواب ها
ای شاهد ِ گرداب ها
هر کو شناسد داغ را
سر زنده بیند باغ را
این شاخه های زنده را
این موج ِ در گیرنده را
روشنگر ِ خاموش را
هشیار ِ بازیگوش را
ما را نگو خواب است او
یاقوت ِ شب تاب است او
از آذر ِ پیر آمده
از هیجده تیر آمده
در کوی ِ بهمن بوده او
نای ِ شکستن بوده او
چرخیده تا بام ِ فلک
افتاده با صدها کلک
خورشید را سر بوده او
بال ِ کبوتر بوده او
امید را بگشوده در
اما نپالودش ثمر
جام ِ ستایش بودمان
امید ِ زایش بودمان
ما کشتی و او بادبان
ما ایستا و او روان
اندیشه را او ریسمان
بر خسته هابخشید جان
او می شناسد داد را
پایان بَرَد بیداد را
با خوشه های ِ بیشتر
کوبنده و اندیشه ور
آسان کند دشوار را
این راه ِ نا هموار را
داریوش لعل ریاحی
15 آذر 1394
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید