نشست ناتو ۲۰۲۲؛ کجایش به ضرر ایران بود و کجایش به نفعش؟
حضور در ناتو به معنای برخورداری از حمایت ۳۰ ارتش جهان است که در میانشان، ارتش آمریکا به عنوان قدرتمندترین ارتش جهان نیز حضور دارد
در نشست سال ۲۰۲۲ سران کشورهای عضو ناتو، تصمیماتی گرفته شد که موجب شد این نشست از سوی بسیاری ناظران یکی از مهمترین نشستهای این سازمان در دهههای اخیر توصیف شود. از افزایش حضور نظامی آمریکا در اروپا تا تغییر سند استراتژیک ناتو و توصیف روسیه به عنوان یکی از تهدیدهای اصلی این ائتلاف نظامی.
اگرچه حمله نظامی روسیه به اوکراین دغدغه اصلی ناتوی ۲۰۲۲ بود، اما این مساله موجب نشد تا در بازنگری سند استراتژیک ناتو که نقشه راه و دکترین این سازمان بینالمللی محسوب میشود، نام کشور چین از قلم بیافتد. این نخستین بار است که اساسا نام چین به این سند راه یافته است.
اما در خبرهای مرتبط با این نشست، ردی از ایران نبود. این در حالی بود که آخرین ابتکار عملهای اتحادیه اروپا برای پایان دادن به بنبست مذاکرات هستهای به گل نشسته و اگر مسیر دیپلماتیک برای محدود کردن برنامه هستهای ایران بسته شود، آنچه باقی میماند خبرهایی خوب برای ناتو نخواهد بود.
با این حال غیبت نام ایران در مباحثات به این معنا نیست که تصمیمات این نشست و روند تحولات اخیر سیاست بینالملل در سطح قدرتهای بزرگ، بر ایران اثر ندارد. نه فقط ایران، بلکه اساس نظم جهانی امروز و قواعد و قوانینش در حال حاضر با چالشهایی جدی روبهرو شده که میتواند بر روی زندگی تکتک انسانهای روی زمین اثر بگذارد.
چه چیز در نشست ناتو به ضرر ایران بود؟
به جز آثار جهانشمول تصمیمات کشورهای عضو ناتو که بسیاری از کشورهای دنیا را به شکل مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر قرار میدهد، ویژگیهای خاص ایران - از جمله ایدئولوژی رژیم حاکم، غیردموکراتیک بودن ساختار قدرت و نارضایتی عمومی شهروندان ایرانی و مبارزه برخی مخالفان برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی - موجب میشوند تا تغییراتی که ناتو با آن روبهرو خواهد شد، از زوایایی منحصر به فرد برای ایران اهمیت پیدا کند.
ناتو یکی از ابزارهای کلیدی برای کشورهایی است که عضو آن هستند. این سازمان به همه اعضا، قدرت و اعتباری ویژه در سطح بینالمللی میبخشد و عضویت در آن، بخش بزرگی از دغدغههای امنیتیشان را برطرف میکند. اما اکثریت این کشورها خود را در اردوگاهی تعریف میکنند که «جمهوری اسلامی» در ایران، با آن سرسازگاری ندارد.
به همین دلیل نیز در چشمانداز کلی، اساسا تقویت ناتو خوشایند سران جمهوری اسلامی نیست و تضعیف آن نیز در راستای منافع حکومت ایران خواهد بود. برای حکومتی که به «غربستیزی» متهم است و در چهار دهه گذشته، دهها تنش نظامی را با اصلیترین اعضای ناتو پشت سرگذاشته، اصولا وجود این سطح از همگرایی و همبستگی نظامی بین کشورهای غربی ناخوشایند است.
اما مساله ایران و ناتو به این رویارویی کلی ختم نمیشود. رژیم ایران، علاوه بر سیاست خارجی تهاجمی و تلاش برای کاستن نفوذ و سلطه غرب در خاورمیانه، نگرانیهای جدیتری دارد که موجب میشود همواره، سرنوشت ناتو و فراز و فرودش را از نزدیک دنبال کند.
اعضای ناتو اصرار دارند که این یک «ائتلاف دفاعی» به قصد پیشگیری است. اما در عین حال این سازمان که به مرور زمان ابعاد نظامیاش بسیار پیشرفت کرده، بعد از پایان جنگ سرد، به مداخله نظامی در تنشهایی روی آورد که ارتباط مستقیمی با منشور ناتو نداشتند. نخستین آنها در سال ۱۹۹۱ و در بوسنی و هرزگوین رخ داد؛ عملیاتی که خیلی زود مفهوم «مداخله بشردوستانه» را به سیاست بینالملل اضافه کرد.
از آن زمان ناتو در چندین عملیات نظامی وارد عمل شد که معروفترینش، حضور نظامی در افغانستان بود. اعضای ناتو اصرار داشتند که عملیات نظامی این نهاد بر اساس قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل رخ داده است. به این معنا که کشورهای جهان از طریق سازوکار سازمان ملل، از ناتو به عنوان یک قدرت نظامی بینالمللی درخواست کردهاند تا قوانین بینالمللی را اجرا کند.
گویی ناتو یک «پلیس جهانی» است که میتواند به واسطه مشروعیتی که شورای امنیت سازمان ملل برایش به ارمغان میآورد، حاکمیت ملی هر کشوری را نادیده بگیرد؛ اتفاقی که به شکل کمسابقهای در جریان اعتراضها به حکومت معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ میلادی در لیبی رخ داد. در آن زمان وقتی حکومت قذافی با خشونتی گسترده و با کمک تسلیحات سنگین به سرکوب اعتراضها روی آورد، ناتو در آسمان این کشور منطقه پرواز ممنوع برقرار کرد.
تصویری از یک جنگنده ارتش فرانسه که به عنوان بخشی از عملیات ناتو، همزمان با اعتراضهای این کشور علیه معمر قذافی در آسمان لیبی پرواز میکند
منطقه پرواز ممنوع در لیبی به این معنا بود که جنگندههای ناتو، همه جنگندهها و هلیکوپترهای ارتش لیبی را که برای بمباران معترضان از زمین بلند میشدند، هدف قرار میدادند. اینبار نیز هدف ناتو، بشردوستانه توصیف شد و البته از نظر قانونی، پیش از آغاز عملیات، اعلان منطقه پرواز ممنوع در لیبی در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. ناتو در واقع در حال اجرای قطعنامه شورای امنیت بود.
برای جمهوری اسلامی ایران که از ابتدای تاسیسش با مخالفتهایی جدی در درون کشور روبهرو بوده، مساله اعتراضهای گسترده به قصد تغییر رژیم، یک گزینه همیشه محتمل به نظر میرسد. علاوه بر این، رهبران این نظام سیاسی، غرب را متهم میکنند که با آنها «دشمنی» دارد و به دنبال فرصتی است تا رژیم ایران را تغییر دهد.
برای یک نظام سیاسی که در آن از انتخابات آزاد، آزادی فعالیت سیاسی و آزادی بیان و عقیده خبری نیست، یکی از دغدغههای همیشگی، مقابله با مخالفانی است که خواستار مشارکت و چرخش قدرت سیاسی هستند. و جمهوری اسلامی نیز در مقابله با مخالفانش، تا اینجا نشان داده که از هرگونه شدت عمل و خشونت فراگیر ابایی ندارد.
با چنین پیشزمینهای، ناتو فراتر از رویارویی سیاست خارجی ایران و غرب، بلکه به عنوان یک نیروی نظامی که به طور بالقوه ممکن است روزی در ایران مداخله کند، برای نظام سیاسی حاکم یک «تهدید» تلقی میشود؛ تهدیدی که نه تنها برای ادامه حیات جمهوری اسلامی میتواند خطرآفرین باشد، بلکه به مخالفان نیز این اعتماد به نفس را بدهد که در نهایت، دست حکومت برای کشتار وسیع شهروندان باز نیست.
در کنار مساله نگرانی از مداخله نظامی در ایران، یکی دیگر از ابعاد مهم مساله ناتو و ایران، توازن قوای نظم خلیج فارس است. تحولات اخیر حاکی است که تلاشهایی جدی برای سازماندهی یک ائتلاف دفاع هوایی، با ابتکار عمل اسرائیل و حضور آمریکا در جریان است.
چه ائتلاف به جایی برسد و چه هرگونه سازماندهی مشخص و قاعدهمند دیگری برای همگرایی نظامی رقبای منطقهای ایران شکل بگیرد، به طور طبیعی، ناتو در جبهه مقابل ایران، از شرکای آن ائتلاف احتمالی خواهد بود؛ شریکی که مجموعهای از قویترین ارتشهای جهان در آن جای دارند.
مساله سلطه ایران بر خلیج فارس و استفاده از امتیاز بینالمللی چنین موقعیتی یکی از دغدغههای تاریخی کسانی بوده که در تهران قدرت را در دست داشتهاند. این موقعیت از سال ۱۳۵۷ به شکل قابل ملاحظهای به چالش کشیده شده و در پی بازگشت نیروهای نظامی غربی به خلیج فارس، اساسا ایران این امتیاز را از دست داده است. تقویت ناتو همراه با افزایش همبستگی کشورهای منطقه که از حمایت غرب هم برخوردارند، وضعیت ایران را از امروز نیز دشوارتر میکند.
مقایسه ناتوی ۲۰۲۲ با ناتوی دوران دونالد ترامپ نشان میدهد که جنگ اوکراین تا چه اندازه به همگرایی سیاسی بیشتر در این ائتلاف نظامی انجامید و بنیانهایش را تقویت کرده است. فلسفه وجودی ناتو در حال حاضر چنان برای اعضایش روشن است که حتی کشوری مانند لهستان پذیرفته که آمریکا در آنجا پایگاه نظامی دائمی تاسیس کند.
همزمان با رفع موانع پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو، منابع این ائتلاف نیز افزایش پیدا میکند؛ از منابع اقتصادی و نظامی گرفته تا حتی همبستگی ایدئولوژیک اعضایی که مدعیاند در زمان بحران پشت همدیگر را خالی نخواهند کرد. این لحظه قدرتنمایی در برابر روسیه، قدرت نظامی و هیمنه پیشگیرانه مسکو را نیز به چالش کشیده است.
چه چیز در نشست ناتو به نفع ایران بود؟
و اگر تا همینجا هر آنچه در ناتوی ۲۰۲۲ رخ داده به ضرر جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد، از همین نقطه نیز نشانههای فواید اتفاقات اخیر را برای همین نظام میتوان ردگیری کرد. مهمترین دلیل تغییر رویکرد ناتو و انتخاب رفتاری تهاجمیتر و نظامیتر، «تهدید روسیه» است. دلیلش هم حمله روسیه به اوکراین.
اما واقعیت این است که «تهدید ناتو» خود یکی از دلایلی بود که حمله روسیه به اوکراین را در چشم برخی ناظران روابط بینالملل منطقی جلوه میداد. اگرچه این استدلال از سوی برخی از مخالفان ولادیمیر پوتین به چالش کشیده شده، اما بهرحال اگر مسکو میخواهد خود را در برابر ناتو تعریف کند، باید از گسترش و قدرت گرفتن این ائتلاف نظامی نگران باشد.
تا همینجا، مسکو به دنبال این بود که با حمله به اوکراین به غرب نشان دهد که تا چه اندازه برای مقابله با قدرت ناتو جدی است. حالا که این حمله جواب معکوس داده و ائتلاف روبهرو تقویت شده، ولادیمیر پوتین هنوز گزینههای دیگری در چنته دارد که با آنها، حریف را وحشتزده کند؛ مهمترین آنها، نزدیکی به چین.
و این نزدیکی نیز نباید به شکلی باشد که تا امروز در روند طبیعی دو کشور قدرتمند همسایه با اقتصادهایی بزرگ نمود پیدا کرده است. گزینه جدی روسیه برای اینکه به شکل جدی در برابر ناتو عرض اندام کند، قاعدهمند کردن یک ائتلاف نظامی دیگر - چه بسا شبیه به ناتو - با حضور چین است.
اگرچه زمینه همگرایی در سطح آنچه در ناتو رخ داده برای کشورهای «شرقی» وجود ندارد، اما این گمانهزنی به طور جدی مطرح است که دشمن مشترک، آنها را بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک کند. ناتو هم بیدلیل نام چین را به سند استراتژیک خود اضافه نکرده. چین حاضر نشد جنگ اوکراین را محکوم کند؛ موضعی که به طور جدی انتظار میرفت به دلیل عضویت دائمیاش در شورای امنیت اتخاذ کند.
اگر چین حاضر است زیرپا گذاشتهشدن علنی و روشن عرف و قوانین بینالمللی را به نفع روسیه نادیده بگیرد، تا کجا امکان دارد که در رویارویی فعلی به اقدامات تهاجمیتر دست بزند؟ این کشور همین حالا بر سر تایوان و سلطه بر حوزه نفوذش در شرق آسیا، در یک اختلافنظر عمیق با آمریکا به سر میبرد. چنین شکافی دو کشور را تا کجا میتواند از هم دور کند؟
چین و روسیه هر دو ارتشهایی بزرگ دارند و به عنوان قدرتهای هستهای، عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل نیز هستند
اگرچه کشورهای غربی امیدوارند که به دلیل ارتباط اقتصادی تنگاتنگشان با چین، این کشور در موضعگیریهای عمده محتاطانهتر رفتار کند. اما در عین حال هیچ کدامشان هم نمیتوانند تضمین بدهند که در شرایطی شبیه با وضعیت فعلی تنش با روسیه، تلاش نکنند که با همان شمشیر اقتصادی، سر اژدهای روبه صعود چین را قطع نکنند.
پکن هم از این واقعیت آگاه است و همین موضوع نیز موجب شده تا دستکم به شکل نهادینه و سازماندهی شده، همگرایی شرقی در قالب سازمان همکاریهای شانگهای سال به سال جدیتر شود. آیا از دل این سازمان یا نهادهای مشابه، یک ائتلاف نظامی معنادار بیرون میآید؟
منافع جمهوری اسلامی در پاسخ این سئوال نهفته است. هرقدر چین و روسیه بیشتر به هم نزدیک شوند و برای شکلدادن یک بلوک سیاسی-نظامی، انگیزه بیشتری پیدا کنند، کشورهایی مانند ایران که از ناتو و غرب دل خوشی ندارند، خوشحالتر خواهند بود.
ضمن اینکه سران اسلامگرای ایران که زمانی با شعار «نه شرقی، نه غربی» دستشان را از حضور در چنین ائتلافهایی کوتاه کرده بودند، حالا با دکترین «نگاه به شرق» آمادهاند تا در چشم برهمزدنی مسیر کهنه «عدم تعهد» را کنار بگذارند.
به رغم اینکه «شرق» از نظر اشتراکات ارزشی و فرهنگی شباهتی به «غرب» ندارد و رژیمهای حاکم بر کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران، قزاقستان و ترکمنستان هیچ شباهتی به هم ندارند، اما همچنان نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه نزدیکی بیشتر بین این کشورها غیرممکن نیست.
فارغ از اینکه هم چین و هم روسیه به روشنی در واکنش به تصمیمات اخیر ناتو، گزینه همگرایی بیشتر را بررسی خواهند کرد، دعوت از هر کشوری که خود را در برابر ناتو یا غرب تعریف کند نیز میتواند به افزایش قدرت این ائتلاف احتمالی منجر شود؛ جایی که جمهوری اسلامی ایران چه بسا در صدر فهرست نامزدها قرار بگیرد.
اما به رغم همه این واقعیتها، در دکترین «نگاه به شرق»، هم ایران و هم شرکای شرقیاش تا الان نشان دادهاند که هنوز فاصلهای جدی برای شکلدادن یک بلوک سیاسی-نظامی دارند. نه تنها مسکو و پکن بارها در سربزنگاه پشت ایران را خالی کردهاند، بلکه ایران نیز تلاش کرده که کماکان سیاست خارجی مستقل خود را دنبال کند و زیر سلطه هیچ کدام از این قدرتهای شرقی نرود.
اگر شرقیها تصمیم بگیرند که با هدف مقابله با «تهدید ناتو» یک جبهه منسجم و واحد تشکیل دهند، بزرگترین پیروزی جمهوری اسلامی ایران این خواهد بود که درون این جبهه باشد. در چنان روزی کم نخواهند بود ناظرانی که بگویند نقطه عطف برای تشکیل چنین جبههای، سال ۲۰۲۲ بوده و نشستی که سران ناتو در آن نشان دادند که با همه قوا به دنبال تقویت ائتلاف نظامیشان هستند و به هیچ وجه حاضر نیستند در برابر طرف روبهرو، گامی عقبنشینی کنند.
منبع:بی بی سی