Uncategorised
روحانی و «ناگفتههای بسیار»؛ اسم رمز پنهانکاری روسای جمهور
«ناگفتههای بسیار داریم» و «دروغ نگفتیم؛ اما همه حقیقت را هم نگفتیم» جملات تکراری روسای جمهور ایران در پایان دوره است. این «ناگفتهها» اما تا سالها و یا حتی دهها سال بعد نیز بیان نخواهد شد.
***
«محمد خاتمی» در سال پایانی خود بارها گفت که «ناگفتههای بسیاری» دارد. پس از پایان دولت او نیز «جهانبخش خانجانی»، سخنگوی وزارت کشور، گفت که خاتمی «بسياری از ناگفتهها را نگفت و شايد هم ديگر نگويد.»
او درست میگفت. پس از گذشت ۱۶ سال نیز هنوز پشت صحنه بسیاری از اتفاقات دولت خاتمی گفته نشده است. از جمله مهمترین این اتفاقات قتلهای زنجیرهای است که به صورت رسمی تنها به چهار قتل محدود شد و پس از ۲۳ سال و انتشار گزارشهای متفاوت هنوز جزییات آن اعلام نشده است.
یک سال پس از آن نیز حمله به کوی دانشگاه تهران رخ داد و خاتمی آن را «تاوان افشای قتلهای زنجیرهای» خواند؛ اما هنوز ابعاد بسیاری از این حادثه توسط خاتمی و مقامات دولت او بیان نشده است.
خاتمی دو سال مانده به پایان دولت خود نیز انتخابات مجلس هفتم را با وجود همه انتقادهای همفکران خود برگزار کرد. او در دیدار اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران گفته بود که نکته اصلی استعفا بوده و نه برگزار نشدن انتخابات؛ چون انتخابات در هر حال توسط سپاه پاسداران برگزار میشد و او در صورت تصمیم برای برگزار نکردن انتخابات باید استعفا میداد. خاتمی پس از آن نیز گفته بود که چندین بار استعفا داده و رهبر جمهوری اسلامی با استعفای او مخالفت کرده است. او اما پس از سالها جزییات استعفاهای خود را نیز بیان نکرده است.
«عماد خاتمی»، پسر محمد خاتمی، نیز سال ۹۲ گفته بود: «انتخابات مجلس هفتم واقعا دوره سختی بود یعنی یادآوری آن دوره هم برای من تلخ است» و خاتمی «در آن مقطع خیلی تنها شده بود.»
«محمود احمدینژاد» که بنای دولت او بر افشاگری بود، نیز در بیان ناگفتهها تفاوتی با دولت خاتمی نداشت. او در ابتدای دوره خود اشارههایی به برخی از مافیاها از جمله مافیای نفت کرد؛ اما در اینباره هیچگاه سخن نگفت.
ناگفته اصلی دولت او اما انتخابات سال ۸۸ است که قاعدتا تمایلی به بیان آن ندارد. احمدینژاد پس از درگیری با خامنهای و نزدیکانش در سال ۹۰ نیز تهدید به بیان ناگفتهها کرد و گفت که «اگر این دولت نیم ساعت فرصت حرف زدن داشته باشد، قیمت سوراخ موش بالا میرود.»
اسفندیار رحیم مشایی نیز گفته بود که اگر احمدینژاد تنها ده دقیقه در مورد التهابات اخیر بازار ارز و سکه صحبت کند، همه نگاهها عوض خواهد شد.
با این حال احمدینژاد و نزدیکان او تا پایان دولت سخنی درباره اتفاقات پشت پرده نگفتند. پس از پایان دولت و بازداشت «اسفندیار رحیم مشایی» و «حمید بقایی» نیز احمدینژاد و نزدیکان او تنها اقدام به افشاگریهای پراکنده کردند.
آنچه روحانی نمیگوید
اینک «حسن روحانی» نیز که در سخن گفتن از دو رییسجمهور پیشین خود محافظهکارتر است، میگوید: «هر آنچه در سالهای گذشته گفتیم، بر خالف واقعیت نبود؛ اما بخشی از واقعیت را به مردم نگفتیم تا دُرّ گرانبهای وحدت ملی صدمه نبیند.»
روحانی علاوه بر ناگفتههایی که از روابط خود با رهبر جمهوری اسلامی چیزی نگفته، خود متهم به پنهانکاری است. از جمله اینکه در ماجرای شلیک موشک سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی گفته که دو روز پس از ماجرا موضوع را متوجه شده و زمان افزایش قیمت بنزین را نیز روز جمعه و مانند سایر شهروندان مطلع شده است.
دولت او درباره اعتراضات آبان ۹۸ و حتی اعتراضات دیماه ۹۶ که مقامات دولت مدعی بودند جرقه آن توسط اصولگرایان زده شده نیز سکوت کردهاند.
پرونده هستهای نیز در سه دولت اخیر یکی از ابعاد درگیریهای رییسجمهور و رهبر جمهوری اسلامی بوده است. روحانی خاطرات خود از مدیریت پرونده اتمی در دولت خاتمی را به صورت کتاب منتشر کرده است. آن دوره اما بیشتر دوره صلح او با خامنهای در پرونده اتمی بوده و جنگ اصلی در دوره ریاستجمهوری او رخ داده است.
در حالی که بر اساس برخی روایتها خامنهای عملا به دولت مجوز توافق در ماههای پایانی را نداده است، روحانی تلاش کرد که در این مدت تقصیر را به گردن مصوبه مجلس درباره افزایش غنیسازی بیندازد.
مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با رفع حصر سران جنبش سبز نیز یکی از ناگفتههای حسن روحانی است. او بر خلاف برخی چهرهها مانند علی مطهری هیچ اشارهای به این موضوع نکرده است.
درباره روابط روسای جمهور با رهبر جمهوری اسلامی نیز پس از سالها تنها در خاطرات «هاشمی رفسنجانی» میتوان سرخطهایی را یافت و دیگر اتفاقات در اینباره هنوز حتی به صورت مختصر و اشاره نیز از سوی روسای جمهور بیان نشده است.
«مفید فایده» نبودن دیگر دلیل حسن روحانی برای بیان ناگفتهها است. بر اساس این تحلیل، بیان ناگفتهها اتفاق خاصی را در فضای سیاسی سبب نمیشود و تنها زمینه برخورد پس از پایان ریاستجمهوری را فراهم میکند.
«اسدالله بادامچیان»، دبیر کل حزب موتلفه اسلامی، نیز به روحانی توصیه کرده که به سرنوشت خاتمی و احمدینژاد دچار نشود.
تفاوت روحانی با خاتمی یا احمدینژاد اما این است که هیچگاه پایگاه اجتماعی اختصاصی نداشته و ریاستجمهوری او را مدیون اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی بوده است. پرونده «حسین فریدون» نیز همچنان نمادی از تهدید روحانی به برخورد است تا پس از ریاستجمهوری نیز به سکوت خود ادامه دهد. همچنین روحانی بر خلاف خاتمی و احمدینژاد نیم نگاهی نیز به باقی ماندن در مجلس خبرگان رهبری دارد تا شاید یکی از گزینههای رهبری آینده باشد. موضوعی که در صورت ادامه فضای فعلی بسیار دور از ذهن است.
شاید به دلیل همین وضعیت رهبر جمهوری اسلامی دولت حسن روحانی را با تحقیر بدرقه کرد و رفتار او با دولت روحانی در نشست آخر، نامهربانانهتر از رفتار او با دولت «محمود احمدینژاد» و حتی دولت «محمد خاتمی» بود.
ساعاتی پس از سخنان روز یکشنبه روحانی نیز خبرگزاری صداوسیما نیز گزارشی را پخش کرد تا اعلام کند برنامه روحانی برای مذاکره با غرب شکست خورده است.
اینک روحانی نیز مانند روسای جمهوری قبلی با ناگفتههای او تنها مانده است. ناگفتههایی که بعید است تا سالها بعد گفته شود.
منبع: ایران وایر/ احسان مهرابی