Uncategorised
اوج دشواری های معیشتی و .../ حکمرانی "یک دست" و لاک تفکرات انحصاری - نیاز به خرد جمعی برای مدیریت

دشواری های معیشتی اکنون چنان به اوج رسیده اند که حتی متصدیان و متولیان امور هم به آن اعتراف می کنند. آنچه بر زمین مانده است، پیدا کردن راه حل این مشکل است که متأسفانه متولیان امور هر روز وعده آن را می دهند، ولی در عمل چیزی درست نمی شود.
اصرار بر یک دست شدن حکمرانی با اینکه در یکسال و نیم اخیر عدم کارایی خود را نشان داده است، همچنان ادامه دارد و باز هم در انتصاب ها به سراغ کسانی می روند که یکدستی را بیشتر و حلقۀ نگرش مدیریتی را تنگ تر می کند. شایسته سالاری که از شعارهای انتخاباتی تمام داوطلبان ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود، به فراموشی سپرده شده و تلاش بر اینست که تمام انتصابات در چارچوب «یکدست سالاری» صورت بگیرند. این تفکر که «شایسته» فقط کسانی هستند که در اردوگاه جناحی ما حضور دارند، بیماری مزمنی است که از دو دهۀ قبل تاکنون به آزردن جسم و جان نظام حکمرانی کشور ما مشغول است و حالا که یک دستی حکمرانان بیش از هر زمان دیگری تحقق یافته است، بیشتر از گذشته آثار منفی خود را نشان می دهد.
عمده ترین اثر منفی حکمرانیِ یک دست اینست که متولیان امور حاضر نیستند از افکار، تجربیات و ابتکارات دیگران کمک بگیرند و ضعف های خود را با قوت های احتمالی آنان برطرف نمایند. آنها خود را صاحبان بهترین افکار و دقیق ترین مدیریت ها می دانند و معتقدند برای حل مشکلات، هیچ نیازی به کمک دیگران ندارند. کاملاً بدیهی است که چنین تفکری در هیچ نقطه ای از جهان و در هیچ زمانی مقبول نیست، زیرا مدیریت جوامع به خرد جمعی نیاز دارد و حکم عقل اینست که همگان در ادارۀ جامعه مشارکت داشته باشند.
قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر تفرق قدرت تأکید دارد و تفکیک قوا و ممنوعیت دخالت آنها در امور همدیگر، همین نکته را مقرر می دارد. استقلال قوای سه گانه و تفرق قدرت، به معنای مقابله و معارضۀ آنها با همدیگر نیست و به آنها این امکان را می دهد که ضعف های همدیگر را جبران، قوت ها را بیشتر و ظرفیت ها را کامل تر کنند.
راه و رسم کشور داری در سرتاسر جهان، بویژه در کشورهای پیشرفته نیز اینست که قوای مختلف در عین حال که مستقل هستند، از همدیگر حمایت و پشتیبانی می کنند. این حمایت و پشتیبانی با توجه به اینکه باید در چارچوب مصالح عامه و منافع ملی باشد، اصلی ترین محور خود را جلوگیری کردن از وارد شدن ضرر و زیان به کشور و ملت در اثر تخلف قوا یا نهادها و دستگاه های حکومتی می دانند. پای بندی به رعایت این اصل، غیرقابل چشم پوشی است و درست همین پای بندی است که مدیریت کشور بر محور رفاه و سعادتمندی را تضمین می کند.
آنچه اکنون در ایران ما جریان دارد، دقیقاً خلاف اصل عقلائی مدیریت کشور براساس خرد جمعی است. ما صاحبان تجربه، ابتکار و افکار پیش برنده را منزوی می کنیم و بر این تفکر مطرود و شکست خورده اصرار می ورزیم که فقط ما می توانیم مشکلات را حل کنیم و غیر از ما هر کس وارد صحنه مدیریت شود، کشور را ویران و یا به دشمنان تسلیم خواهد کرد. این تفکر، حتی در مورد بهره برداری از تجربیات مثبت سایر کشورها نیز غلط است، چه رسد به صاحبان تجربۀ داخل کشور. دستور اسلام هم اینست که از تمام مردم دنیا آنچه خوب و مفید و مثبت است را بیاموزید و بکار ببندید و آنچه نادرست است را کنار بگذارید. ما متأسفانه این دستور را حتی در مورد مردم کشور خودمان هم حاضر نیستیم بکار ببندیم.
چارۀ کار در شرایط کنونی کشور اینست که مسئولان از لاک تفکرات انحصاری خارج شوند و از تجربیات صاحبان تجربه که فراوان اند، استفاده کنند و با بهره گرفتن از خرد جمعی به رفع مشکلات اقتصادی و سایر مشکلات بپردازند. اکنون که در سطح جهانی، نوعی تلاش برای شکل دادن یک اجتماع برای براندازی نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، عاقلانه ترین راه اینست که در داخل کشور، تمام نیروها دست به دست همدیگر بدهند و با شکل دادن به یک «اجماع ملی» به حل مشکلات همت نمایند و با جلب نظر عامۀ مردم، پشتوانۀ مردمی نظام را تقویت کنند. این، بهترین عامل برای خنثی سازی توطئۀ خارجی است.