Uncategorised
آمارسازی بهزیستی برای کودکان کار؛ فعالان حقوق کودک چه میگویند؟
سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی ایران، بهتازگی گفته که دستکم ۱۲۰ هزار «کودک کار» در کشور وجود دارد.
این گفته او ولی با آمار کودکان کار که طی سالهای اخیر از سوی فعالان حقوق کودک تخمین زده شده، فاصله فاحشی دارد.
از مهر۱۳۹۶ که «ناهید تاج الدین»، عضو هیاترییسه کمیسیون اجتماعی مجلس دهم، در گفتوگو با «خانه ملت» گفت برخی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری، آمار کودکان کار ایران را بین ۳ تا ۷ میلیون عنوان میکنند و این رقم برای تهران نیز ۲۰ هزار نفر تخمین زده میشود، تا به امروز که سازمان بهزیستی این رقم را به ۱۲۰ هزار تن تقلیل میدهد، هشدارهای بسیاری در مورد افزایش کودکان کار و کودکان خیابان از سوی نمایندگان مجلس، شهرداران اسبق تهران و کارشناسان مطرح شده است. دلیل هشدارها، رشد فزاینده فقر، مشکلات معیشتی و بحران کرونا بوده است.
بر اساس گزارشهای رسمی، ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان را دستکم در تهران، کودکان مهاجر افغانستانی و پاکستانی تشکیل دادهاند. یک فعال حقوق کودک به «ایرانوایر» میگوید: «بارها در جلسات با بهزیستی شنیدهام که میگویند کودکان [کار و خیابان] افغانستانی اولویت ما نیستند.»
یک مددکار و فعال حقوق کودکان که بهطور ویژه روی آسیبهای کودکان کار فعالیت کرده و سالها سابقه ارائه مشاوره به مددکاران اجتماعی و تشکلهای مردمنهاد را در کارنامه کاری خود دارد و پیشتر در دفتر یونیسف ایران نیز حضور داشته است، آمار ارائه شده توسط سازمان بهزیستی مبنیبر ۱۲۰ هزار کودک کار را با قطعیت رد میکند، او به «ایرانوایر» میگوید: «آمار کودکان کار و خیابان قطعا بیش از این آماری است که سازمان بهزیستی اعلام کرده است.» این فعال حقوق کودک برای حفظ امنیت، در این گزارش با نام «نرگس» معرفی میشود.
چرا آمار سازمان بهزیستی در مورد تعداد کودکان کار و خیابان ساختگی است و تطابقی با واقعیت جامعه ندارد؟ نبود آمار مشخص برای جمعیت این کودکان به گفته «ناهید تاجالدین»، نماینده مجلس دهم، بهدلیل فقدان «هیچگونه ثبت هویتی» برای «اغلب کودکان کار» است. برای همین آمار دقیقی در این زمینه نمیتوان ارائه کرد.
نرگس، فعال حقوق کودکان و مددکار کودکان کار و خیابان میگوید: «شفافسازی و ارائه آمار دقیق نوک پیکان مشکلات و کاستیها را به سمت بهزیستی میگیرد، بنابراین آمار ساختگی باعث میشود این سازمان کمتر مجبور به پاسخگویی در این خصوص باشد که با این حجم گسترده از کودک کار میخواهند چهکار کنند؟»
به گفته او، سوء استفاده از آمار یکی از قدرتمندترین ابزار برای دروغ گفتن است.
این کارشناس سابق سازمان یونیسف در ایران، آمارگریزی بهزیستی را مثل تمام ارگانهای دولتی، در واقع فرار از ارائه حل مساله در مورد پدیده روبه وخامت کار کودک در ایران عنوان میکند.
او میگوید حتی اگر آمارها واقعی باشند، سوال اصلی اینجاست که پس از گذشت قریب به سه دهه از گسترش بیرویه پدیده کار کودک در ایران، بهزیستی چرا در کنار ارائه آمارهای ساختگی، هرگز از طرح و یا برنامه خود برای حذف کار کودک صحبت نمیکند؟
از طرفی آیا آماری از تجاوز، ضربوجرح، تحقیر و حتی دزدیده شدن این کودکان در سطح شهر وجود دارد؟
«حامد فرمند»، فعال حقوق کودک، سخنران، نویسنده و بنیانگذار موسسه کودکان زندانیان «کویپی» (Coipi)، میگوید فعالین حوزه کودکان کار، سالها پیش قبل از شرایط بد اقتصادی و کرونا، برآورد حداقلی بین ۳ تا ۷ میلیون تن برای کودکان کار در نظر گرفته بودند. این موارد نشان میدهد که با عددی بسیار فراتر مواجه هستیم و ۱۲۰ هزار تن نمیتواند مربوط به کودکان کار باشد و عدد قابل اعتمادی نیست. دقت نکردن روزنامهنگاران به آمار ناصحیح، بازنشر آنها در حالی که امکان خبررسانی، بررسی و تحقیق دارند نیز، مسبب شکلگیری این چرخه معیوب آمار شده است و همچنان نمیتوانیم به عددهای دقیق برسیم.
پروژه دروغسازی برای تطهیر دولت رئیسی
حامد فرمند میگوید طبق آمار رسمی اعلام شده از سوی وزارت کار و امور اجتماعی در سال ۱۳۹۶، تعداد ۵۰۰ هزار کودک کار در حوزههای مختلف کشاورزی، صنعت، معدن، ساختمان و خدمات سرشماری شده است. هرچند در این آمار رسمی و حکومتی هم بسیاری از کودکان نیامدهاند. کار کودکان، بهدلایل شرایط اقتصادی و مشکلات معیشتی در خانوادهها است. از سال ۱۳۹۶ تاکنون این شرایط بسیار بدتر شده است و دستکم دو خیزش مرتبط با اقتصاد را در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸در کشور داشتهایم، علاوهبر اعتراضات و تجمعاتی که در این سالها رخ داد، کرونا ضربه زیادی به شرایط اقتصادی بسیاری از خانوادهها وارد کرد. با روی کار آمدن «ابراهیم رئیسی»، بهدلایل ناکارآمدی، نابلدی و فساد، شرایط اقتصادی هم بدتر شد. همه این موارد، یعنی رقم رسمی ۵۰۰ هزار کودک کار افزایش داشته است و کمتر اعلام شدن آن، هشدار نادرست بودن این آمار است و اینکه نمیتواند مربوط به کودکان کار باشد.
از سوی دیگر در تمام این سالها با آمار چند ده هزارتایی از میزان کودکان کار در استانهای مختلف مواجه بودهایم که اگر تمام اینها را کنار همدیگر قرار دهیم، متوجه میشویم که عدد ۱۲۰ هزار درست نیست.
بهزیستی سد راه نهادهای غیردولتی
نرگس، مددکار اجتماعی میگوید: «سازمان بهزیستی مانع کار نهادهای مدنی است.» و توضیح میدهد: «متاسفانه با یک ارگان رفاه اجتماعی مستقل روبهرو نیستیم، بلکه با یک ارگان فاسد و حکومتی و بدون تخصص مواجه هستیم.»
او اضافه میکند: «کمبود منابع مالی، اختلاسهای کلان در سازمان بهزیستی که مددکاران اجتماعی مشغول در این سازمان نسبت به آن اطلاعرسانی میکنند، نگرش مذهبی به آسیبهای اجتماعی که خود شاهد آن بودم نیز، باعث شده این سازمان اشراف درستی به آسیبهای اجتماعی نداشته باشد. بنابراین، عدم درک علمی و صحیح از آسیبهای اجتماعی و تعهد اندک، با باز تولید و گسترش آسیب برابر شده است.»
سازمان بهزیستی چطور یکی از عوامل اجرایی و مسبب بازتولید آسیب است؟
نرگس، فعال حقوق کودکان، میگوید بهزیستی بهدلیل نوع عملکرد، سیاست اجرایی و طرحهایی که در تمام حوزههای آسیب اجتماعی بهویژه کار کودک داشته و دارد، بهجای کاهش و حذف آسیبهای اجتماعی، باعث وخیم شدن و باز تولید آسیب شده است. نادیده گرفتن پدیده کار کودک، رفتار با کودک کار بهعنوان مجرم در بسیاری طرحها مثل طرح جمعآوری کودکان کار، عملا به گسترش و وخامت این آسیب منجر شده، و این به معنای بازتولید آسیب است.
او اضافه میکند: «بهزیستی کاملا برخلاف رسالت خودش عمل کرده است. در هر حوزهای بهجای حمایت، درمان، ساماندهی، رفع تبعیضها و ارائه خدمات تخصصی و رفاهی به افراد آسیب دیده، با طرد کردن، نادیده گرفتن و همچنین تعریف و اجرای طرحهای ناکارآمد، فشار به افراد آسیب دیده را سبب شده است؛ و عملا آسیبهای اجتماعی را به حال خود رها کرده تا گسترش پیدا کنند.»
عدم مسوولیتپذیری بهزیستی و ارائه نشدن آمار صحیح
حامد فرمند، فعال حقوق کودک، میگوید:«در همه جای دنیا مسوولیت برخورد با آسیبهای اجتماعی، جلوگیری و اصلاح آنها برعهده حکومتها و دولتها است، در عین اینکه مسوولیت آمارگیری هم برعهده آنها است. کشورهایی که تلاش کرده و قصد دارند اصلاحی در این خصوص صورت بگیرد، با نهادهای بینالمللی و مدنی همکاری میکنند و تلاش دارند حتی شده آمارهای حداقلی بهدست بیاورند. ولی ایران چنین رویهای نداشته و طی سالهای گذشته نشان داده است که تمایل و ارادهای برای این اصلاح ندارد، بنابراین هیچگونه همکاری هم در این رابطه انجام نمیدهد. این یکی از دلایل مخدوش بودن و نبود آمار دقیق است.»
چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
لازمه حذف کار کودک، وجود قانونگذاری و کار گسترده دولتی است.
به گفته نرگس، فعال حقوق کودک که با تشکلهای مردمنهاد بسیاری در منطقه شوش در شهر تهران، همکاری داشته است، سازمان بهزیستی بهعنوان متولی اصلی کودکان کار و خیابان، هیچ نیروی دارای تخصص ویژه مختص این حوزه ندارد. چون هدف، حذف کار کودک نیست.
او دلیل دیگر نادیده گرفتن کودکان کار را در به رسمیت نشناختن کودکان کار افغانستانی توسط دولت ایران عنوان میکند که جمعیت بزرگی از کودکان کار و خیابان را به خود اختصاص دادهاند. او توضیح میدهد: «ما شاهد آماردهی کاملا غیرواقعی و ساختگی از ارگانی هستیم که متولی ایجاد رفاه اجتماعی، حذف تبعیض و حذف آسیبهای اجتماعی است، اما در عمل نهتنها شانه خالی کرده، بلکه معتقد است تبعه افغانستان و بهویژه کودک افغانستانی و کودک کار، از کار کردن بهره مالی میبرد و این یعنی آسیب نیست.»
حذف کودکان کار، سخت اما شدنی
نرگس میگوید:«حذف کار کودک در ایران دشوار، اما ممکن است. اما نباید فراموش کنیم که بهزیستی در کارنامه خود مجموعه گستردهای از طرحهای ناکارآمد دارد که به بازتولید آسیب اجتماعی دامن زده و امروز حتی متخصصان، مددکاران اجتماعی، روانشناسان و فعالین حوزه کودک و آسیب اجتماعی هم، حاضر به همکاری با این ارگان نیستند.»
.
منبع: ایران وایر