Uncategorised

مسعود نیلی : اداره کشورقفل می شود

tawarom2

 مسعود نیلی اقتصاددان نامدار ایرانی دیگر همانند سالهای تازه سپری شده احتیاط خارج از عرف ندارد و در سخنرانی ها وگفت وگوهای تازه اش با صراحت تمام هشدار می دهد و می گوید سیاستهای فعلی دولت سیزدهم در مواجهه با نقدینگی وپول پاشی همانند ریختن بنزیم روی اتش است که به جای خاموش کردن اتش آن را شعله ورتر می کند ند و می گوید اگر با شتاب نرخ تورم 50 درصدی کنترل نشود حرکت تورم به عددهای بالاتراز این حتمی است. وی در متنی که روی صفحه تلگرامی خود گذاشته ،هشدارداده ونوشته است با این روند اداره کشور قفل می شود

زنگ هشدار را می‌توان در آمار بدهی بانک‌ها به بانک‌مرکزی و اثرگذاری بالای آن در افزایش پایه پولی در پایان سال ۱۴۰۱ به وضوح شنید. با تورم ۶۰ درصد و نرخ بهرۀ ۲۰ درصد، ناترازی نظام بانکی روزبه‌روز بزرگ‌تر می‌شود. تا زمانی که نظام تصمیم‌گیری ما خودش را به فهم درست از نقدینگی و رابطۀ میان نقدینگی و تورم نزدیک نکند و دائماً همسو با کسانی باشد که ذی‌نفعان این وضعیت هستند و تحت هر عنوانی انگیزه داشته باشند به تداوم این وضعیت دامن بزنند، نمی‌توانیم چالش‌هایمان را از پیش‌رو برداریم. مقطع کنونی در اقتصاد ایران بسیار خطرناک است. جنس رابطۀ تورم و نقدینگی در دورۀ ۵ سالۀ گذشته در کشور ما بسیار متفاوت است و این روابط هم قوی‌تر و هم حساس‌تر شده و قطعاً تاوان این اشتباهات بسیار سنگین است.

حرکت تورم به سوی بالای 50خ درصد

اگر این حرف من درست باشد و تورم ۵۰ درصد، تورم مزمن نباشد، بدین معناست که تا ۱۰ سال دیگر تورم روی این عدد ۵۰ درصد پایدار نخواهد بود، چون تورم بالا در ذات خودش ناپایداری دارد و می‌تواند به سمت تورم‌های بالاتر میل کند یا اینکه سیاست‌گذار آن را به سطح پایین‌تری هدایت کند. متأسفانه عوامل اقتصاد سیاسی رشد نقدینگی در کشور ما بسیار قدرتمندند و خطر آن بسیار جدی است. انگیزه‌های اقتصاد سیاسی به‌قدری قوی است که هر کسی هم اگر به‌دنبال اصلاح وضعیت کنونی باشد، بسیاری از ذی‌نفعان وضعیت تورمی موجود با او مخالفت می‌کنند و اجازۀ اصلاح نمی‌دهند. در واقع ذی‌نفعان رشد نقدینگی بسیار قوی در اقتصاد ایران وجود دارند. به‌طور واضحی اقتصاد ما اکنون در وضعیتی به سر می‌برد که ما ثروتمندانی در کلاس جهانی داریم. این ثروتمندان فقط از طریق تورم به این ثروت دست پیدا کرده‌اند. وقتی تورم بالا می‌رود، قیمت دارایی این ذی‌نفعان هم بالا می‌رود. در واقع آن کسی که پس‌انداز ندارد، با تورم درگیر تقلای فقر می‌شود و قدرت خریدش روزبه‌روز کاهش می‌یابد. ولی آن فردی که پس‌انداز به‌شکل دارایی دارد و ذی‌نفع تورم است، با بالارفتن قیمت‌ها، ارزش دارایی‌هایش بالا می‌رود و به ثروتش افزوده می‌شود. دولت در این میانه، به بهانۀ مقابله با تورم دست به قیمت‌گذاری می‌زند. به‌طور مثال قیمت ارز را ثابت نگه می‌دارد. از ناحیۀ این قیمت‌گذاری دستوری، اگر به کسی دلار با نرخ پایین تعلق گیرد، خوش‌شانسی بزرگی به او روی آورده است. یا به‌طور مثال، اخذ هر نوع تسهیلات یا وام بانکی، در وضعیت کنونی بسیار به‌صرفه و خوش‌اقبالی است. دولت هم با این منطق که به صنایع و تولید، انرژی ارزان می‌دهد، نرخ سود بانکی را پایین نگه می‌دارد و نرخ ارز را کنترل می‌کند تصور می‌کند که به مقابله با تورم می‌پردازد. در این شرایط تورمی، بخشی از جامعه در لاتاری به‌طور مستمر برنده می‌شود و بخشی با فشار سخت و فقر خشن دست‌وپنجه نرم می‌کند و بخش دیگری نیز از طریق فساد و رانت زندگی می‌کند. تمام این وضعیت به‌وجودآمده ناشی از تورم و نحوۀ مقابله با آن است. در مقایسه با سرمایه‌گذاری یا هر چیز دیگری در اقتصاد، همۀ مشکلات اقتصادی در یک طرف و مسئلۀ نقدینگی و تورم در طرف دیگر هستند.

توجیهاتی که هر روز دربارۀ مسئلۀ هدایت نقدینگی به‌سمت تولید با فرم و محتوای موردپسند و زیبا به مردم ما خورانده می‌شود، از سمت ذی‌نفعان صورت می‌گیرد. من نمی‌خواهم بگویم که مسئولان خودشان ذی‌نفع هستند اما پُرواضح است که اگر کسی در وضعیت کنونی اقتصاد اوضاعش بهبود یابد، سوار بر تورم است. راه دیگری به‌غیر از تورم در وضعیت کنونی برای متمول‌شدن و ثروتمندشدن افراد وجود ندارد. برخی افراد سوار بر تورم که زمانی پس‌انداز کوچکی داشته‌اند، توانسته‌اند با خرید دارایی‌هایی همچون خودرو، زمین یا مسکن ثروت به جیب بزنند. این موارد پیامد سیاست‌های مقابله با تورم هستند. برای این‌که تورم را مهار کرد، مهم‌ترین کار، اصلاح ساختار بودجه است. بودجه هر سال در نیمۀ دوم سال قبل نوشته و تعیین‌تکلیف می‌شود و به‌نوعی سرنوشت تورم در سال آینده، سال قبل تعیین می‌شود و آن‌وقت ما تازه در ابتدای هر سال، به فکر مهار تورم می‌افتیم. بنابراین معلوم است که دنبال راه‌های ریشه‌ای نیستیم.

دقت کنید درحال‌حاضر تنها اقتصادی که از لحاظ نابرابری مشابه اقتصاد ماست، اقتصاد امریکاست. ما با اقتصاد اروپا شباهتی نداریم. امریکا در زمینۀ نابرابری ادعایی ندارد و سازوکار اقتصاد در اروپا هم با وجود تأمین‌اجتماعی گسترده سازوکار دیگری است. ما صبح تا شب در جامعۀ ایرانی با افزایش فقر مواجه هستیم اما نابرابری‌های ما که متأثر از تورم است قابل مقایسه با امریکاست. تورم بدترین نوع نابرابری را به‌وجود می‌آورد. ما مفهومی به نام فقر و مفهوم دیگری به نام نابرابری داریم. با تورم وضعیت فقرا بدتر و شکاف نابرابری بیش‌تر می‌شود. مهمترین متغیر سیاسی در اروپا بودجه، اما در ایران نقدینگی است. لازمۀ کنترل رشد نقدینگی برقرارشدن انضباط پولی و بانکی و اصلاح بودجه است. در نظر بگیرید که روزانه ۵/۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد اضافه می‌شود و اگر این میزان نقدینگی تزریق نشود، اداره کشور قفل می‌شود.

ساعت 24 -