Uncategorised
فقر شدید در افغانستان در آستانه بدترین بحران انسانی در جهان/ ارسال اجباری افغانستانی ها از ایران

کمیشنری [کمیسر] عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان گفته است که نبود کار و دیگر چالش های اقتصادی در افغانستان، از علت های افزایش پناهجویان است. این نهاد سازمان ملل از کشورهای جهان خواسته است که افغانستان را در این شرایط تنها نگذارند.
فیلیپو گراندی، کمیشنر عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است: «در نهایت، طالبان امروز اداره کشور را در دست دارند و جامعه جهانی از بهر تأمین حقوق زنان، حقوق اقلیت ها و همزیستی با یکدیگر، باید یک روش عملی را در پیش گیرد، زیرا فکر می کنم اگر مسیر مان را روشن نسازیم، نمی توانیم افغانستان را از این اوضاع بد اقتصادی و سیاسی به یک اوضاع با ثبات برسانیم.
پس از تغییر حکومت در افغانستان، شهروندان افغانستان همواره از وضعیت بد اقتصادی [اظهار] نگرانی کرده اند. عزت که تا نیمه های شب در جاده های شهر کابل دستمال کاغذی می فروشد، در باره مشکلات اش به طلوع نیوز گفت: «از صبح تا شام اینجا می آیم و هیچ کار و بار نیست و تا اکنون ۵۰ افغانی کار کرده ام. به خدا قسم اول صبح گریه ام گرفته بود، هیچ کار نیست، همه جوانان بیکار استند [هستند].
در همین حال، وزارت مهاجران و عودت کنندگان می گوید که بر بنیاد آمار های این وزارت، روزانه بیش از یک هزار تن تنها به ایران می روند، آماری که در افغانستان بی پیشینه بوده است
عبدالمطلب حقانی، سخنگوی وزارت مهاجران و عودت کنندگان به طلوع نیوز گفت: «نابسامانی اقتصادی و بند بودن پول های افغانستان از سوی جامعه جهانی، اوضاع اقتصادی را در افغانستان بد ساخت است و جوانان ناگزیر اند برای کار به خارج بروند.
سازمان ملل متحد بارها هشدار داده است که افغانستان در آستانه بدترین بحران بشری در جهان قرار دارد، اما باور ها بر این استند که برای بهتر شدن اوضاع اقتصادی در کشور، نیاز بر ایجاد یک سیستم تضمین کننده فعالیت های اقتصادی است.
ایرج فقیری، آگاه مسائل اقتصادی گفت: «زمینه اشتغال زایی برای جوانان و کار آفرینان سبب ایجاد یک چرخه اقتصادی و ماندن افغانان در افغانستان و یک ثبات اقتصادی در کشور خواهد شد.
خواجه فهیم عباس، استاد دانشگاه دراین باره گفت: «در قدم نخست باید تعهدات که جهان به حکومت افغانستان داده است را عملی کند تا یک سیستم بهتر اقتصادی در کشور ایجاد شود.
بر بنیاد گزارش کمیشنری عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان، در حال حاضر ٣ اعشاریه ۴ میلیون افغان در ایران به سر می برند که نزدیک به ٢ میلیون آنها سند قانونی ندارند، اما سازمان جهانی مهاجرت گفته است که با وجود بحران قحطی در افغانستان، ایران اخیراً ده ها هزار افغان را هر هفته به گونه اجباری دوباره به افغانستان فرستاده است.
***
بر رنج مردم چشم نبندید
۱۳ قوس ۱۴۰۰- روزنامه ٨ صبح: خطر قحطی و گرسنگی جدی است. مردم در شهرها و روستاها با فقر شدید دست و پنجه نرم می کنند. جمعیت گدایان در خیابان ها و کوچهها رو به افزایش است. تعداد کودکان کار در کابل و ولایات با گذشت هر روز بیشتر میشود. فروش کودکان به یک امر عادی تبدیل شده است. خانوادهها به دلیل تنگدستی و فقر، از میان مرگ یا فروش کودکانشان، مجبورند، دومی را انتخاب کنند. روزنههای امید بسته و چشمانداز آینده تیرهوتار است. مردم در آشوب «فتح» گروه حاکم فراموش شدهاند. فرد اول حکومت سرپرست طالبان، آنان را به «خدا» راجع کرده است.
تا چند روز دیگر، زمستان از راه میرسد. همین اکنون نیز بسیاری از مردم در ولایات سردسیر، با شکم خالی و کمترین امکانات، با سردی طاقتفرسا دستوپنجه نرم میکنند. زمستان در بسیاری از ولایات افغانستان طولانی است. مردم در این ولایات، آخرین ماه خزان و اولین ماه بهار را به دلیل سردی هوا، روی زمستان حساب میکنند. در کابل، پایتخت کشور، حداقل از نیمه آخرین ماه خزان به بعد، باید خانهها گرم شود و مردم در بیرون از خانه، لباسهای زمستانی بپوشند. وضعیت مردم در سال جاری اما به طرز وحشتناکی بد است. آنان نه به لباسهای گرم و زمستانی دسترسی دارند و نه به امکانات و وسایلی که توسط آن خانههایشان را گرم کنند. شهروندان افغانستان در زمستان امسال، نبرد مرگ و زندهگی را پیش رو دارند. آنان مجبورند با شکم خالی و از درون خانههای سرد، به مصاف زمستان بروند.
وضعیت آوارهگان به مراتب بدتر از مردم ساکن در شهرها و روستاها است. هزاران نفر در کابل و ولایات در زیر چادرهای تکهپاره روز و شب میگذرانند. آنان در کنار گرسنهگی، رنج آوارهگی را نیز بر دوش میکشند. دور از احتمال نیست که افراد زیادی در ماههای زمستان در سرما و فراموشی مطلق، جانشان را از دست بدهند. وضعیت آوارهگان در پارک شهر نو کابل، در مرکزیترین نقطه پایتخت و چندصد متری مقر «فاتحان»، فاجعهبار است. بدون شک، جمعیت آواره در دیگر شهرها، با شرایط سختتری روبهرو هستند. همین چند روز پیش در هرات، گزارشی نشر شد که نشان میداد خانوادهها فرزندان خردسالشان را به فروش گذاشتهاند.
کمترین توقع از طالبان در روزهای پس از سقوط کابل، این بود که به آوارهگان جنگ رسیدهگی کنند. این گروه در برابر آوارهگان، مسوولیت داشت/دارد. مردم در اثر جنگهای طالبان از دِه و قریهشان آواره شدند و داروندارشان را از دست دادند. بسیاری از آوارهگان در جنگها اعضای خانوادههایشان را نیز از دست دادهاند. طالبان به عنوان یکی از طرفهای جنگ که کمتر به حقوق بشردوستانه پایبند و به سرنوشت جمعیت غیرنظامی بیتوجه بودند، باید در فردای تسلط بر کابل، سراغ آوارهگان را میگرفتند و به جای چندین شب فیرهای شادیانه و روزها مانور پیروزی، برای آنان جای و سرپناه آماده و سرانجام زمینه بازگشتشان را به خانههایشان مساعد میکردند. اما هیچکدامی از این کارها، تا هنوز انجام نشده است. شکی نیست که بسیاری از آوارهگان از ترس رفتارهای انتقامجویانه فرماندهان محلی طالبان، نمیتوانند به ده و محلهشان برگردند.
بحران مهاجرت تازه شروع شده است. آنگونه که دیده میشود، افرادی که پای گریز داشته، یا از افغانستان بیرون شده یا در حال بیرون شدن از کشور هستند یا هم برای بیرون شدن برنامهریزی میکنند. در این میان، آنانی که بخت مهاجرت قانونی یارشان میشود، وضعیت بهتر دارند؛ اما آنانی که گزینه مهاجرت غیرقانونی را انتخاب میکنند و در دست قاچاقبران انسان میافتند، باید از هفتخوان رستم بگذرند تا به جای امن و ماوای مطمینتر برای زندهگی برسند. همین حالا موج جدید مهاجرت افغانستانیها، کشورهای منطقه و اروپا را نگران کرده است. ترکیه از گزینه سرکوب مهاجران استفاده میکند، همسایهگان افغانستان تدابیر سفت و سختی را برای مهار وضعیت به اجرا گذاشتهاند و کشورهای اروپایی نیز در تلاش هستند، این بحران را کنترل کنند. با این وضعیت، مسیر انتقال مهاجران با موانع سختتر از قبل سد خواهد شد و فجایع تلخ و وحشتناکی در این مسیر رخ خواهد داد.
ناامنی به مثابه مشکل همیشهگی افغانستان، در روزگاری پس از تسلط طالبان بر کشور، وارد فصل تازهای شده است. در کنار اینکه گروه فاتح با تهدید ریختوپاشهای ساختاری مواجه است، با دوستان دیروز نیز گلاویز شده است و زیر حملات جهادیستهای جهانوطنی قرار دارد. اگر وضعیت همینگونه ادامه پیدا کند، در هفتهها و ماههای آینده، گراف حملات تروریستی بلند خواهد رفت و نارضایتی در زیرمجموعههای طالبان، تهدید ریختوپاشهای درونی این گروه را از حالت بالقوه به حالت بالفغل تغییر خواهد کرد. هرگاه بحث انحصارگرایی طالبانی را در قدرت سیاسی در نظر بگیریم، تغییر وضعیت به سمتوسوی جنگ داخلی، از احتمالات بسیار قوی در آینده نزدیک است.
طالبان دو گزینه بیشتر ندارند. این گروه یا باید به تقسیم عادلانه قدرت و از این رهگذر بازگشت به رأی مردم تن بدهد یا با ادامه انحصارگری، زمینه براندازی خود را از طریق نظامی، آماده کند. اگر انتخاب طالبان گزینه دوم باشد، با توجه به نارضایتی موجود، احتمال براندازی از طریق نظامی، بسیار جدی است. بدون شک افرادی در بدنه گروه حاکم نیز آن را حس کردهاند؛ اما اینکه چرا تن به حل مسالمتآمیز قدرت و تشکیل حکومت فراگیر نمیدهند، بحث جدا است.
استنتاج فوری از آنچه گفته شد، این است: مردم افغانستان در برابر دهها تهدید، به حال خود رها شدهاند. آنان از یک طرف با فقر کمرشکن و قحطی بیپیشینه و از سوی دیگر با حاکمیتی که بر مشکلات مردم چشم بسته و برای رفع چالشهای اجتماعی و سیاسی کاری نمیکند، مواجهاند. پایان این کار، بدون تردید خونین خواهد بود و افغانستان، فروپاشی در همه سطوح را تجربه خواهد کرد. به نفع طالبان است که بر رنجهای مردم چشم نبندند.